اگر کسی بتواند بر خودش تسلط پیدا کند بزرگترین پیروزی ها را به دست آورده و بر همه امور امیر خواهد بود. به همان اندازه که تسلط بر خود داشتن احاطه و اشراف داشتن به همه امور جهان شناخته می شود، رهایی از خویشتنِ خویش نیز رها شدن از همه امور و از همه قیود شناخته خواهد شد. شاعر عارف به همین مسئله اشاره کرده آنجا که می گوید:
تو را با حق آن آشنایی دهد/که از دست خویشت رهایی دهد
رهایی از خویشتن خویش، نابودی و معدوم شدن نیست؛ بلکه رسیدن به حقیقت و آشنا شدن با حق است. رهایی از خویش و خالی شدن از خود از شرایط تفکر درست و اندیشیدن بهنجار شناخته می شود. آنگاه که انسان از خود خالی می شود ندای هستی به گوش او می رسد و در اختیار آن ندا قرار می گیرد. این همان مرحله ای است که در این جمله به بیان می آید: «خود راه بگویدت که چون باید رفت»
اگر می خواهید خطاب حق تعالی را بشنوید باید از قید و بند حواس ظاهر و عقل جزئی دنیا طلب رها شوید . [ منظور بیت : از قید و بند مقتضیات جسمانی و نفسانی ، خود را رها کنید تا لیاقت آن یابید که به سوی حق تعالی رجوع کنید ] .